آنچه می‌خواهید درباره‌ی ویروس کرونا بدانید اما می‌ترسید از HIV بپرسید

 در یادداشت

این روزها که ویروسی تمام زیست اجتماعی ما را مختل کرده، بسیاری از درس‌هایی که بشر از کرونا گرفته می‌گویند یا این‌که چه‌طور قرار است دنیای ما به قبل و بعدش تقسیم شود. من بعید می‌دانم این تجربه‌ به‌ خودی‌خود چندان اثر عمیقی بر اندیشه و زیست بشر حال حاضر بگذارد. بشر از این همه‌گیری‌ها و بحران‌ها زیاد به خود دیده و تا اینجای کار نشان داده در کلاس درس تاریخ چندان حواسش جمع نیست. به نظر من شبیه‌ترین بحران و مواجهه با ویروسی همه‌گیر و از لحاظ تاریخی نزدیک‌ترینش HIV ست. ویروسی که امروز قابل کنترل و در دسته‌ی بیماری‌های مزمن است ولی تا سه دهه پیش به معنای حکم مرگ بود. و اگر دانشی را که در این چهل سال پس از اپیدمی HIV با بررسی جنبه‌های مختلفش کسب کردیم به کار گرفته‌بودیم، دنیا با چنین بحرانی در فهم و مواجه با کرونا درگیر نبود. و اما از HIV چه نیاموختیم؟

۱- دیر اومدی نخواه زود بری:
شاید اولین درسی که جهان باید از HIV می‌آموخت این است که در مواجهه با پخش ویروسی تا این حد کشنده، هرچه دیرتر واکنش نشان داده‌شود جان‌های بیشتری از دست می‌رود. درعوض تست زود هنگام و برای همه، جلوی مرگ بسیاری را می‌گیرد. شرط لازم برای امکان پاسخ‌دهی فوری هم شفافیت درباره‌ی شیوع ویروس و اطلاع‌ رسانی درست و به‌موقع است. ولی در اپیدمی کرونا هم واکنش سریع از دولت‌ها ندیدیم. اولین مواجهه‌ در کشورهایی که بعد از چین بیش از بقیه گرفتار کرونا شده‌اند کوچک و بی‌اهمیت شمردن ویروس، اطلاع‌رسانی دیر هنگام و جدی نگرفتن تست همگانی بود. شاید اگر کرونا هم به‌اندازه‌ی HIV ویروس ضعیفی بود و راه‌های انتقالش کم و محدود و نه در عرض سه ماه، که ده‌ها سال طول می‌کشید خودش را از روستایی در چین به تمام دنیا برساند حالاحالاها هیچ دولتی فکری به‌ حالش نمی‌کرد.
نمونه‌ی تاریخی: سال ۱۹۸۲ و شروع اپیدمی وقتی صدها نفر در ایالات متحده در اثر بیماری‌های ناشی از ایدز جان باخته بودند، سخنگوی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری ریگان از وجود چنین ویروسی در امریکا ابراز بی‌اطلاعی کرده و بعد مثل شوخی با آن برخورد کرد.[1] دو سال بعد بیش از ۳۶۰۰ شهروند آن کشور در اثر بیماری‌های ناشی از ایدز جانشان را از دست داده بودند[2] و با اینکه راه تشخیص ویروس سال‌ها بود کشف شده بود، آزمایشگاهی مخصوص برای تشخیص افراد مبتلا وجود نداشت. چرا چنین برخوردی با ویروسی تا این حد خطرناک صورت گرفت؟ جوابش در درس دومی است که باید یاد می‌گرفتیم.

۲- جان شیرین خوش است:
در مستند How to survive a plague که یکی از کامل‌ترین روایت‌ها از جنبش مبارزه با HIV در ایالات متحده‌ست، یکی از فعالان گروه ACT UP از گروه‌های موثر در جنبش، می‌گوید: ما داریم در جنگی نامرئی می‌میریم و دولت عین خیالش نیست.
در سال‌های اول اپیدمی به‌خاطر کمبود داده‌های علمی و کاهلی در شناخت ویروس، راه‌های انتقالش مشخص نبود. از آن‌جایی که اولین گروه‌های اجتماعی که ویروس میانشان همه‌گیر شد هم‌جنس‌گرایان،‌ کارگران جنسی، مصرف‌کنندگان مواد و سایر مطرودان بی‌ارزش جامعه بودند، نه دولت‌ها نه حتا پزشکان و کادرهای درمانی تمایل چندانی به مقابله با آن نداشتند. عامه‌ی مردم و دولت‌مردان بر سر قدرت در آن زمان ایدز را سرطان گی‌ها[3] می‌نامیدند و بیماری‌ای بود که فقط آدم‌های به‌دردنخور و بی‌اخلاق جامعه به‌ آن مبتلا می‌شوند. تازه وقتی به خودشان آمدند که دیدند شهروندان درجه یک و آدم خوب‌های جامعه، آن‌هایی که جانشان ارزشمند‌تر به حساب می‌آید، هم در معرض خطرند. و تا آن زمان صدها هزار نفر سرتاسر دنیا مبتلا شده و جانشان را از دست داده‌بودند.
مشابه همین مواجهه را اوایل شیوع کرونا هم دیدیم و هنوز هم می‌بینیم. گفته می‌شد «نگران نباشید» فقط پیرها و کسانی‌ که بیماری زمینه‌ای دارند می‌میرند. چون در گفتار اربابی حاکم بر دنیا، یعنی سرمایه‌داری، انسانی ارزشمند است که ارزش افزوده بیافریند. پیرها و مریض‌ها فقط مخارج افزوده‌اند (مثل کوییرها و غیره که نیروی کار برای گردش چرخ سرمایه تولید نمی‌کنند) پس اشکالی ندارد بمیرند. واقعیت این است که شانس آوردیم ویروس کرونا انقدر سریع و راحت منتشر می‌شود و زود فهمیدیم به‌درد بخورهای جامعه هم از هر قشر و طبقه و نژاد می‌میرند.

۳- انگ می‌کشد[4]:
جهان از سرطان گی‌ها تا «ویروس چینی» مسیر درازی آمده. با پیشرفت‌های علمی و داروهای موجود کسانی که با HIV زندگی می‌کنند می‌توانند عمر طولانی و طبیعی مثل باقی افراد جامعه داشته باشند و حتا دیگر ناقل نباشند. اما هنوز و هرسال انسان‌هایی تازه مبتلا می‌شوند و انسان‌هایی در اثر بیماری‌های ناشی از ایدز می‌میرند. چون قاتل اصلی انگ است نه ویروس. دیگری‌سازی و در پی‌ آن انگ زدن به افرادی که با ویروس زندگی می‌کنند، چه وقتی ویروس به هویت جنسی و جنسیتی مرتبط می‌‌شود و چه هویت نژادی و ملی، مستقیم و غیر مستقیم افراد جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد. جز قتل یا خشونت‌های فیزیکی و کلامی (شبیه آن‌چه سال‌هاست درمورد مثلاً کارگران جنسی یا مصرف‌کنندگان مواد به عنوان عامل HIV اتفاق میوفتد و این روزها مشابه‌اش را با چینی‌ها در کشورهای مختلف دیدیم) انگ باعث می‌شود افراد در معرض آسیب ایزوله شده، از مراجعه به پزشک و مشخص شدن وضعیتشان سرباز زنند و همین همه‌گیری را تشدید می‌کند.
واقعیت این است که ویروس‌ها نه به سکسوالیته کاری دارند نه نژاد می‌شناسند. از هر گوشه‌ی دنیا ممکن‌است سر دربیاورند و هر کسی را مبتلا کنند. و اپیدمی‌ها هم نه پدیده‌هایی بیولوژیک و مسئله‌ی پاتوژن‌ها و سیستم ایمنی، که پدیده‌هایی اجتماعی و محصول ایدئولوژی‌های سلسله‌مراتبی و دیگری‌ساز و نابرابری‌های ساختاری حاکم بر جهان هستند. محصول کالایی شدن آموزش و سلامت که باعث شده مردم قدرت حفظ حیاتشان را از دست بدهند. که میلیون‌ها انسان در دنیا از آب آشامیدنی و وسایل بهداشتی محرومند و میلیون‌های دیگر تازه دارند دست‌شستن یاد می‌گیرند. گفتمان قدرت همیشه می‌خواهد از پذیرفتن این حقیقت فرار کند و برای همین دنبال نژاد یا هویت جنسی و جنسیتی برای تک‌سلولی می‌گردد.

۴- ما همان راهبرهایی هستیم که همیشه منتظرش بودیم:
سرعت شیوع HIV وقتی کم شد که فعالان این حوزه پا به زمین مبارزه گذاشتند و گفتار دانشگاهی و پزشکی را با خود همراه کردند. آموزش دیدند و آموزش دادند و سازمان‌دهی کردند. با جمع‌آوری اطلاعات درست به جنگ ترس و انگ و نا‌آگاهی رفتند. دولت‌ها را وادار کردند واکنش نشان دهند. و مبارزه‌شان هنوز برای حق سلامت و دارو و درمان رایگان برای همه ادامه دارد. البته مشابه این کنشگری را از چند روز پس از شیوع کرونا از سوی گروه‌های داوطلبی مختلف در ایران و کشورهای مختلف دنیا شاهد بودیم. ولی ما نمی‌دانیم این ویروس همچنان ناشناخته تا کی قرار است همراهمان باشد. یا اگر روزی واکسن و دارویی برایش پیدا شود، چند نفر باید بمیرند تا روند طولانی بروکراتیک ثبت و تولیدش طی شود. یا اصلاً تمام انسان‌ها توان پرداخت هزینه‌های پیشگیری و درمانش را دارند یا نه. پایان کرونا به پاسخ به این پرسش‌ها بستگی دارد و شاید مهمترین درسی که باید از تاریخ HIV بگیریم همین است.

[1] https://www.vox.com/2015/12/1/9828348/ronald-reagan-hiv-aids

[2] https://www.avert.org/professionals/history-hiv-aids/overview

[3] تا سال ۱۹۸۵ نام علمی ایدز GRID- Gay related immune disease بود. با اینکه از همان ابتدا موارد انتقال بین دگرجنس‌گرایان هم مشاهده شده بود.

[4] Stigma Kills: از شعارهای اصلی و جهانی جنبش مبارزه با اچ‌آی‌وی در دهه‌های اخیر

نوشتن را شروع کنید و اینتر را بزنید