The Goal of Psychoanalysis
هدفِ روانکاوی چیست؟ قبل از جواب دادن به این سوال باید بپرسیم «از دید چه کسی؟» چون روانکاوی هم مانند هرچیز دیگری که در این دنیا بهوجود آمده، هرشاخهی علمی یا هر طرز تفکری، بستگی دارد ابزار دست چه کسی شود تا بتوانیم هدفی برایش درنظر بگیریم. اگر به این سوال از جانب روانکاوان- منظور روانکاوهای واقعی است، نه روانکاوهای وحشی- نگاه کنیم یک هدف دارد، اگر از طرف مراجعانی که تقاضایی از روانکاوی دارند هدفی دیگر. اگر از دید کسانی که متولیان دانش رسمی هستند یا آنچیزی که گفتار دانشگاهی محسوب میشود ببینیم یک هدف دارد و اگر این ابزار به دست گفتار اربابی بیوفتد هدف دیگری برایش پیدا میکند. این گفتارها در هرصورت نه تنها سوژبجکتیویتهی انسانهاست، بلکه تعیین میکند آنها چه هدفی را در زندگی دنبال میکنند و نشاندهندهی روابطیست که با انسانها و حیوانات دیگر برقرار میکنند. ما در هرکدام از این گفتارها قرار بگیریم هدفمان از روانکاوی هم تغییر میکند. حدس میزنم برای گفتار اربابی هدف روانکاوی هم مثل هر چیز دیگری این است که آدمهایی تربیت کند که به درد سیستم بخورند. بنابر این هدف روانکاوی در گفتار اربابی تربیتیست، نه درمانی. آن هم تربیت فقط در راستای اهدافی مشخص. در گفتار دانشگاهی که لکان معتقد است فقط لهجهی دیگر گفتار اربابیست و تفاوت چندانی با آن ندارد (در نهایت در خدمت گفتار اربابیست) روانکاوی حتا اگر در ظاهر یک روش درمانی به نظر بیاید، در حقیقت باز هم یک روش تربیتیست. از همینجا نتیجه میگیریم در هرصورت در حوزهی روح روان، هر روش درمانی درنهایت یک روش تربیتیست و هر روش تربیتی در خدمت اهدافی است که ما قرار است برایشان پرورش پیدا کنیم.
اگر مثل لکان گفتار روانکاوی را مقابل گفتار اربابی قرار دهیم پس هدف آن هم باید مقابل هدف گفتار اربابی هر سیستمی باشد که در آن قرار گرفتهایم. بنابر این هدف روانکاوی نه درمان است نه تربیت. هدفش سرکشیست. بعد از آن درمان خودش میآید.